پایگاه متن مداحی

از همه بچه سیدا معذرت می خوام،اما چه كار كنم،باید بگم تا بدونی این حرومزاده تو كوچه چیكار كرد،این فاطمه همون فاطمه ای است، كه از مرد نابینا رو میگیره،هر كی نمی تونه بشنوه گوشاشو بگیره،من كار ندارم، چهل تا نامرد تو كوچه ایستادند،

در بر دیده ی یك شهر زمین می خوردم

هیچ گه فاطمه اینگونه برانداز نشد

من نمی گم یكی بیاد، دست بابام و وا كنه

یكی بیاد مغیره رو از مادرم جدا كنه

آی همسایه ها مادرم حامله است،مغیره با لگداش داره مادرمو می كُشه.هنوز موندم بگم یا نه،یا حضرت زهرا سلام الله علیها،بعضی ها فكر می كنند،با یك لگد در باز شد،نه این جوری فكر نكنی ها،بی بی همسر علی است،علی واره، وقتی بی بی اُمد دم در،با خودش گفت:اگه اینا بفهمند من دختر پیغمبرم، می رند،كاری به كار علیم ندارن،بار شیشه داره،امشب وقتی آقا داره بدن و غسل می ده،دید كف دست زهرا سلام الله علیها رد بریدگیه،مونده این رد خنجر چیه،ام الكلثوم اُمد،بابا من می دونم،آخه اون روز قبل از فضه اُم الكلثوم رسید دم در،گفت:بابا وقتی نامرد در و هل می داد،مادر دو تا دستاش و به در گرفته بود،این  در به محسن نخوره،وقتی دید زورش نمی رسه،یه وقت دیدم از لای در خنجر فرستاد،مادر خنجرو گرفته، در باز شد یه وقت صدای مادر بلند شد،فضه به دادم برس،محسنم و كشتند،هر جا نشستی ناله بزن یا زهرا.




نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






نوشته شده در تاريخ جمعه 11 اسفند 1391برچسب:, توسط bardia